شناسهٔ خبر: 38206 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

آذرشب: زبان تمدن اسلامی هم «فارسی» است و هم «عربی»

محمدعلي آذرشب در نشست «بررسی آموزش زبان عربي در ايران» گفت: زبان عربي ارتباط كاملي با فرهنگ و تمدن و هويت ما دارد. زبان عربي مانند ديگر زبان‌هايي كه به آن مي‌پردازيم نيست. این زبان با شخصيت تاريخي ما پيوندي ناگسستني دارد.

آذرشب: زبان تمدن اسلامی هم «فارسی» است و هم «عربی»

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست «بررسی آموزش زبان عربی در ایران» عصر امروز دوشنبه ۳۰ شهریور ماه در سرای اهل قلم خانه كتاب با حضور عیسی متقی‌زاده و بتول مشكین‌فام برگزار شد.


محمدعلی آذرشب، در این نشست گفت: موضوع آموزش زبان عربی فراتر از كتاب درسی است. به گمانم این موضوع مربوط به هویت ماست. ما یك بحران هویتی داریم كه تنها مربوط به ایران نیست و به جهان اسلام بازمی‌گردد. زمانی استاد آذرنوش می‌گفتند مردم ایران نسبت به استاد زبان عربی سطحی نگاه می‌كنند.
 
وی افزود: كشورهای اسلامی نسبت به زبان عربی توجه و عنایت خاصی ندارند. در ایران این موضوع پررنگ‌تر است و دلیلش آن است كه از آغاز قرن هجدهم میلادی موج عظیمی ضد زبان عربی در كشور راه افتاد. این موج به دست روشنفكرانی راه افتاد كه از قفقاز و آسیای میانه آمدند و به نوعی می‌خواستند عربی زدایی كنند. روشفكری در آن دوره می‌گفت بزرگ‌ترین نكبت ایران این است كه زبانش با زبان عربی آمیخته شده و تا زمانی كه فارسی را در مقابل عربی پالایش نكنیم همین بدبختی‌ها را داریم.
 
این استاد دانشگاه ادامه داد: در مقابل این نگاه پیشنهاد شهید مطهری در مقابل خدمات متقابل ایران و اسلام قرار داشت. گفتمان شهید مطهری بر این اساس بود كه وقتی شما علیه زبان عربی می‌جنگید در واقع با اسلام می‌جنگید و شما اشتباه می‌كنید كه ملیت را در مقابل اسلام قرار می‌دهید در حالی كه اسلام به ایران و ایران به اسلام خدمت كرد.
 
آذرشب اضافه كرد: رابطه بین ملیت و دیانت باعث می‌شود كه هم ملیت پیشرفت كند و هم دیانت اما اگر آن دو را در مقابل یكدیگر قرار دهیم هر دو باخته‌اند. یكی از مباحث مهمی كه وجود دارد مساله هویتی است. راهكار این موضوع آن است كه زبان فارسی و زبان عربی به عنوان زبان تمدن اسلامی قلمداد شوند نه به عنوان زبان ملی و ناسیونالیستی. به عبارت دیگر زبان عربی فقط زبان عرب‌ها نیست و زبان حوزه تمدنی اسلامی است؛ از تنگه در مراكش تا جاكارتا در اقصی شرق.
 
این پژوهشگر توضیح داد: زبان تمدن اسلامی عربی و فارسی است و چنانچه عرب‌ها زبان عربی را زبان قومی قرار داده‌اند شكست خورده‌اند. چرا كه زبان عربی با این كار آن‌ها از یك پشتوانه عظیم تمدنی محروم می‌ماند. زبان فارسی هم زبان فارس‌ها نیست. در هندوستان مستحضر هستید كه زبان فارسی كاربرد دارد یا  در تركیه و آسیای مركزی. در واقع در این نقاط زبان علمی و فرهنگی مردم فارسی بود. اغلب كتیبه‌های مهم هند به زبان فارسی است، اغلب كتیبه‌های مهم زبان تركیه به زبان فارسی نوشته شده است. اخیراً كتابی به نام «كتیبه‌های بنگلادش» چاپ شد كه نشان می‌دهد قریب به اتفاق آن‌ها به زبان فارسی نگاشته شده است. این امر نشان می‌دهد كه زبان فارسی از چارچوب ملیت خارج شده و به عنوان زبان تمدن اسلامی استقرار یافته است.
 
وی اضافه كرد: بزرگ‌ترین خدمتی كه امروز می‌توانیم برای زبان فارسی انجام دهیم این است كه تبلیغ كنیم زبان تمدن اسلامی است. به همین دلیل امروز در دانشگاه‌های جهان عرب این زبان تدریس می‌شود. زبان فارسی در سوریه، عربستان سعودی به عنوان رشته تدریس می‌شود و در قاهره كل دانشگاه‌هایش تا سطح دكتری زبان فارسی را تدریس می‌كنند. در واقع كسی كه می‌خواهد با میراث جهان اسلام آشنا شود از یادگیری زبان فارسی بی نیاز نیست. زبان عربی نیز در جهان امروز چنین ویژگی‌هایی دارد. اما تضادی تاریخی بین تازی‌ها و فارس‌ها داریم. این تضاد از زمان آل بویه و جنگ صفوی‌ها و عثمانی‌ها تا جنگ تحمیلی خانمان‌سوز عراق علیه ایران ادامه داشته و دارد. این‌ها آثار روانی در وجود انسان‌ها به جای می‌گذارد. وقتی ما با عرب‌ها در تضاد هستیم با زبان عربی هم در تضادیم و این موضوع موضوعی واقعی است.
 
آذرشب گفت: امروز شبكه‌های تلویزیونی خارجی به این اشاره می‌كنند كه زبان عربی زبان تازی‌هاست. یعنی اغلب كتاب‌های تاریخ ادبیات به عرب‌ها می‌گویند تازی و مثلاً نمی‌گویند فتح عرب‌ها بلكه می‌نویسند حمله اعراب به ایرانی‌ها. این حمله را به عنوان حمله‌ای وحشیانه تلقی می‌كنند و به هر حال می‌گویند كتاب‌سوزی انجام داده‌اند. این سخن‌ها تأثیرات خودش را بر روان و اندیشه جوانان ما گذاشته و در حال حاضر هم بیشتر می‌شود و حتی شبكه‌های اینترنت نیز در همین راستا تبلیغ می‌كنند. بنابراین جوی ضد عربی در ایران داریم. دانشجویی از تاجیكستان رساله‌ای برای مقطع دكتری خود با عنوان «موضع‌گیری‌های روشنفكری ایران علیه زبان عربی» نوشته است.
 
وی ادامه داد: متأسفانه ما جهان عرب را از زبان مسوولان جهان عرب می‌شناسیم. یعنی گویی جهان عرب عبارت است از شیخ زائد و مرسی و دیگران. در حالی كه جهان عرب چیز دیگری است. از این‌كه چه مجامعی در جهان عرب وجود دارد و چه رساله‌های دكتری درباره ایران‌شناسی نوشته می‌شود و چه مجله‌های علمی و پژوهشی در سطح بالا درباره ایران منتشر می‌شود، اطلاعی نداریم. من مركزی تأسیس كردم به نام مركز مطالعات فرهنگی ایران و عرب. هر جا رفتم تا نهادی از آن پشتیبانی كند كسی را نیافتم جز یكجا. آنجا مرا خوب تحویل گرفتند و گفتند شما در زمینه غرب‌شناسی چه كار می‌كنید؟ مگر شما مركز مطالعات فرهنگی ایران و غرب نیستید. آن مسوول فكر كرد كه به جای عرب نوشته شده غرب!
 
این استاد دانشگاه افزود: این بحران هویتی حتی درباره زبان فارسی هم تأثیر خودش را به جا گذاشته است. نمی‌دانم دلبستگی این نسل نسبت به زبان فارسی به همان مقداری است كه قبلاً بود یا نه. امروز زبان فارسی هم به دلیل همان بحران هویتی تضعیف شده است.
 
عیسی متقی‌زاده نیز در این نشست گفت: موضوع آموزش زبان عربی موضوعی بسیار مهم است. نكاتی كه دكتر آذرشب به آن اشاره داشتند ناشی از مشكلات متعددی است كه ما با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌كنیم. موضوع آموزش زبان عربی در ایران به یك آسیب‌شناسی جدی نیاز دارد. یك آسیب‌شناسی می‌تواند نقاط قوت و ضعف ما و فرصت‌ها و تهدیدها  را تبیین كند. وقتی می‌گوییم نقاط قوت و ضعف مربوط به ما می‌شود.
 
وی افزود: ما باید به این چهار كلید واژه تكیه كنیم. در مدیریت راهبردی اگر بخواهند موضوعی را آسیب‌شناسی كنند به این چهار مورد اشاره دارند. با آسیب‌شناسی جدی باید راهبردی كوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت طراحی شود. من ۱۷ سال مسوول دپارتمان تألیف كتاب‌های درسی بوده‌ام و حدود ۹ سال است كه در دانشگاه تربیت مدرس تدریس می‌كنم و در حال حاضر نیز مسوول دانشكده علوم انسانی هستم. در واقع با پرسش های متنوع می‌توان این موضوع را تبیین كرد. مولوی شعری دارد كه می‌گوید «هم سوال از عشق خیزد هم جواب» و من با اجازه بزرگان می خواهم واژه‌ای را جایگزین كنم و بگویم «هم سوال از علم خیزد هم جواب».
 
نشست «بررسی آموزش زبان عربی در ایران» بدون حضور آذرتاش آذرنوش برگزار شد.     

نظر شما